هشتمین پیشوا و امام علی بن موسی الرضا(علیهماالسلام) در عصری می زیست که خلافت ننگین عباسیان در اوج خود بود، زیرا سلسلهی بنی عباس پادشاهانی عظیم تر از هارون و مأمون ندارد؛ و از سوی دیگر سیاست بنی عباس در برابر ائمه(علیهمالسلام) و بویژه امام رضا(علیهالسلام) به بعد، سیاستی پر مکر و فریب و همراه با نفاق و تظاهر بود؛ آنان با آنکه بخون خاندان امامت تشنه بودند برای ایمن ماندن از شورش علویان و جلب قلوب شیعیان و ایرانیان، سعی داشتند وانمود کنند که روابطی بسیار صمیمی با خاندان امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) دارند و بدینوسیله مشروعیت خویش را تأمین نمایند؛ و اوج این سیاست خدعه آمیز را میتوان در حکومت مأمون دید. امام رضا(علیهالسلام) در برابر این شگرد فریبندهی مأمون، با ظرافت علمی بی مانند روشی اتخاذ کرد که هم خواستهی مأمون تأمین نشود، و هم سراسر بلاد پهناور اسلام به حق نزدیک شوند و دریابند خلافت راستین اسلامی صرفاً از طرف خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر عهدهی امامان است، و کسی جز آنان شایسته و سزاوار این مقام نیست ....